کویر

گر از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به فرشته ها به باران برسان سلام ما را...

کویر

گر از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به فرشته ها به باران برسان سلام ما را...

اولین برف

وای
امروز چه روز خوبی . وقتی صبح از خواب پا شدم و دیدم . برف باریده کلی ذوق کردم . دل می خواست سر کار نرم و تا شب برف بازی کنم . ولی خوب باید می رفتم . سریسمون دیر رسید و دیر هم سر کارم رسیدم .  اصلا تو محل کارم سر جام بند نبودم . همش دلم می خواست برم حیاط  کارخونه و بر ف بازی کنم .  آخرشم با دو تا از همکارای شلوغمون از دست رئیس مشنگ قسمت جیم زدیم و رفتیم حیاط . کلی برف بازی کردیم . ولی چشمتون روز بد نبیند چند تا از همکارای گردن کلفت از ژنجره دیده بودن که داریم برف بازی می کنیم و تازه معاون رئیس هم ما را دیده بود . ولی مهم نیست به حالش می ارزید .
از اینکه برف باریده خیلی خوشحالم .
همیشه روزای بارونی و برفی بهترین روزهای زندگی من هستند .
به امید برف بیشتر .
نظرات 2 + ارسال نظر
صدر دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:36 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام!
این مدل برف بازی واقعا می ارزه!
موفق باشی
صدر

علی دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:40 ب.ظ http://takotanhazirebaroon.blogsky.com

سلام...
منم عااااشق بارونم...
خوش باش و سلامت و برفی و پاک و سفید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد